من یاد گرفته ام که هر دستاورد بزرگی همیشه یک زمانی غیر ممکن بنظر می رسیده است (سن 47 سال )

-------------------

کتاب زندگی کن ،یادبگیر و آنرا به دیگران بسپار

دسته ها :
دوشنبه دهم 1 1388

بچه های 10-12ساله آمده بودند حرم با چه ذوقی و چه شوقی . دلهای همه شان پاک بود و صورتهاشان آینه دلشان .

معنویت امام در آینه صورت بچه ها تلالو خاصی داشت . چه تلاشی میکردندکه دستشان را به ضریح برسانند و چه هیاهویی و چه شوقی !

معلمشان برایشان توضیح میداد همینکه آمده اید یعنی که زیارتتان قبول شده است ،اگر دستتان به ضریح نرسید ناراحت نباشید . اما بجه ها انگار زنگ تفریح خورده باشد هجوم آوردند و معلوم بود امام هم اغوشش را برای آنها باز کرده بود که بغلشان کند .

یکنفرشان کناری ایستاده بود و فقط بیصدا اشک میریخت . معنویتش مجذوبم کرده بود ،نزدیکش رفتم و تازه متوجه دو تا عصای زیر بغلش شدم و دانستم که این همه اشک برای چیست !او از همان دور دستش به ضریح رسیده بود !خیلی ها از فاصله دور دستشان به ضریح میرسد ............

دسته ها :
جمعه هفتم 1 1388

حرم خیلی شلوغ بود خیلی خیلی شلوغ ،حتی در صحن ها هم زائر نشسته بود ،همراه با سیل جمعیت داخل شد .

رفتن داخل ضریح غیر ممکن بود - سیل جمعیت هلش داد و از جلو ضریح رد شد .بزحمت جایی پیدا کرد و نشست ،اما خیلیها جا پیدا نمیکردند که بنشینند . پشت سرش پیر مردی ایستاده بود ،با خودش فکر کرد من روزهای بعد هم می توانم مشرف شوم . بلند شد و جایش را به پیر مرد داد و عقب عقب از امام خداحافظی کرد و برگشت .........

او میدانست امام یک زیارت کامل بحسابش نوشته است .........این را از نگاه تشکر آمیز پیر مرد زائر دریافته بود .....

---------------

مشهد بهار88

دسته ها :
جمعه هفتم 1 1388

امروز مشرف شدم حرم . خیلی سرد بود گروه ناشنوایان آمده بودند به پابوسی امام . هرکدام پرچم کوچکی دستشان بود .یک نفرشان بالای گردن یکی دیگر سوار شده بود و با علامت دست و دهن نوحه خوانی میکرد . نوحه خوانی بیصدا چه عظمتی داشت . با اشاره میفهماند که ما گروه کر و لالان هستیم و به پا بوسی تو آمده ایم  و ما را بپذیر . و چه شرافتی و کرامتی بود در این حرکات . امثال من که ظاهرا زبان داشتیم و می توانستیم حرف بزنیم با انها همراه شده بودیم . و ساکت به حرکات انها نگاه میکردیم و به پهنای صورت اشک میریختیم . واقعا صفایی داشت و خدا را شاکرم بخاطر این عنایت خاصش ....... جایتان خالی ....

گاهی سکوت به عظمت یک دنیا حرف میزند  و من این را در نگاه این گروه کر و لال زائر دیدم ........التماس دعا.......

دسته ها :
سه شنبه چهارم 1 1388
X